تسلیت

ساخت وبلاگ
‍ جلسه ستاد انتخابات شهرستان برگزار شدبه گزارش روابط عمومی فرمانداری شهرستان نهاوند، جلسه ستاد انتخابات شهرستان به ریاست احمدوند فرماندار و با حضور روسای کمیته های ستاد در محل سالن جلسات شهدای فرمانداری برگزار شد.فرماندار شهرستان نهاوند و رئیس حوزه انتخابات شهرستان در این جلسه چهار اصل اساسی در برگزاری انتخابات را مورد تاکید قرار داد و گفت: زمینه سازی برای مشارکت حداکثری، قانون مداری، امانت داری و بی طرفی، چهار اصل مهم و اساسی در انتخابات هستند که مجریان و دست اندرکاران انتخابات باید این اصول را سرلوحه کار خود قرار دهند.وی با تشریح و تبیین برخی از مهم ترین وظایف کمیته های ستاد انتخابات نیز افزود: کمیته های زیرمجموعه ستاد انتخابات باید در اسرع وقت جلسات خود را تشکیل و بر اساس زمان بندی اعلام شده، وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهند.فرماندار نهاوند در ادامه با بیان اینکه مهلت پیش ثبت‌نام انتخابات مجلس شورای اسلامی ساعت ۱۸‌ روز گذشته به پایان رسید، گفت: تغییر آمار بر اساس آمار نهایی وزارت کشور اعلام شدضرغام احمدوند افزود: تعداد 116 نفر در سامانه پیش ثبت نام وزارت کشور ثبت نام کرده و مدارک و اطلاعات هویتی خود را بارگذاری کردند که بعد از پایان مهلت ثبت نام تعدادی از داوطلبان به علت نقص مدارک و اصلاحیه به لیست نهایی اضافه شدند. احمدوند خاطرنشان کرد: از این تعداد ثبت نام کننده 104نفر متقاضی مرد و 12 نفر متقاضی زن هستند و از نظر سطح تحصیلات نیز 4 نفر تحصیلات حوزوی، 13 نفر دکترا و 80 نفر کارشناسی ارشد ، 18نفر کارشناسی، 1 نفر کاردان پیش ثبت نام کرده‌اند.کمیته اطلاع رسانی ستاد انتخابات شهرستان نهاوند تسلیت...
ما را در سایت تسلیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzool بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1402 ساعت: 14:05

برزول سرزمین یادیاران: نقل است که روزی «معاویه» برای نماز جماعت مسجد آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.«عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بی‌دلیل مغرور نشو! این‌ها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی‌آمدند و «علی» را انتخاب می‌کردند.«معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نماز‌گزاران را ثابت می‌کند.پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخن‌رانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود‌ را به نوک بینی‌اش برساند، خدا بهشت را بر او واجب می‌نماید و بلافاصله مشاهده‌کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌ زبان‌ِشان را به نوک بینی‌ِشان برسانند تا ببینند بهشتی‌اند یا جهنمی؟«عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود.از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو می‌خواهند. «علی» برای این جماعت حیف است. تسلیت...
ما را در سایت تسلیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzool بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1402 ساعت: 14:05

شهرداری بندر امام (ره) در پرونده حمله سگهای بی‌صاحب به پرداخت دیه محکوم شددادستان عمومی و انقلاب بندر امام خمینی(ره) گفت: شهرداری بندر امام (ره) به پرداخت دیه درخصوص پرونده حمله چند سگ بی‌صاحب به یک کودک و آسیب به وی محکوم شد.به گزارش خبرگزاری فارس از بندر امام خمینی، محمدرضا جعفری اصل دادستان عمومی و انقلاب بندر امام خمینی امروز در جمع خبرنگاران اظهار کرد: سال گذشته طبق شکایت یکی از شهروندان درخصوص حمله چند سگ بی‌صاحب به فرزند خردسالش که باعث مصدوم شدن آن شد با قید فوریت پرونده قضایی در یکی از شعب دادگاه کیفری دو شهرستان به طرفیت شهرداری بندر امام خمینی(ره)‌ تشکیل شد.وی با تاکید بر اینکه طبق بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها، جمع‌آوری حیوانات بی‌صاحب از وظایف مستقیم شهرداری است، افزود: طبق ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، هرگاه کسی فعلی که انجام آن را برعهده گرفته یا وظیفه خاصی را که قانون بر عهده او گذاشته است، ترک کند و به سبب آن، جنایتی واقع شود، چنانچه توانایی انجام آن فعل را داشته باشد، جنایت حاصل به او مستند می‌شود و حسب مورد، عمدی، شبه‌عمدی، یا خطای محض است.جعفری‌اصل گفت: باتوجه به مواد قانونی ذکر شده و پس از بررسی و تحقیق درخصوص اعتراض شاکی قرار جلب به دادرسی، برای شخصیت حقوقی شهرداری صادر و شهردار وقت تفهیم اتهام شددادستان عمومی و انقلاب بندر امام خمینی(ره) بیان کرد: نماینده حقوقی شهرداری بندر امام خمینی(ره) لایحه‌ای در خصوص اقدامات شهرداری برای جمع‌آوری سگ‌های ولگرد و اختصاص مکان لازم و بیان موانعی نظیر انجمن‌های حمایت از حقوق حیوانات را ارسال کرد که از طرف دادگاه مورد تایید قرار نگرفت.وی افزود: با توجه به بی‌مبالاتی و ترک فعل در راستای وظایف شغلی شهردار وقت، تسلیت...
ما را در سایت تسلیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzool بازدید : 43 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1402 ساعت: 1:19

حکایت های عبید زاکانی ؛ مرد خسیسبزرگی که در ثروت، قارون زمان خود بود، اجل فرا رسید و امید زندگانی قطع کرد. جگر‌گوشگان خود را حاضر کرد. گفت: ای فرزندان، روزگاری دراز در کسب مال، زحمت‌های سفر و حضر کشیده‌ام و حلق خود را به سرپنجه گرسنگی فشرده‌ام.هرگز از محافظت آن غافل مباشید و به هیچ وجه دست خرج بدان نزنید. اگر کسی با شما سخن گوید که پدر شما را در خواب دیدم قلیه حلوا می‌خواهد، هرگز به مکر آن فریب نخورید که آن من نگفته باشم و مرده چیزی نخورد.اگر من خود نیز به خواب شما بیایم و همین التماس کنم، بدان توجه نباید کرد که آن را خواب و خیال و رویا خوانند. چه بسا که آن را شیطان به شما نشان داده باشد، من آنچه در زندگی نخورده باشم در مردگی تمنا نکنم. این بگفت و جان به خزانه مالک دوزخ سپرد. تسلیت...
ما را در سایت تسلیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzool بازدید : 40 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1402 ساعت: 1:19

باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت'>اسارت سیدالاسراء،سرلشگر خلبان حسین لشگری،اولین اسیر و آخرین آزاده جنگوقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردمسالها درسلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود،زبان انگلیسی می‌دانست برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.اومی گفت: از۱۸سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!بهترین عیدی که این ۱۸سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عیدسال۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد،نگاهش بمن افتاد. دلش سوخت و آن را بمن داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودماین را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲روز یا۱۲ماه) درحسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم..سالروز شهادت قهرمان وطن، سرلشکر خلبان،حسین لشگریچقدر در معرفی قهرمانان واقعی ما به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده.********************************************************************************************************************************************************************************************************************************نوزدهم مردادماه، سالروز شهادت مردی است که ۱۶ سال از عمر خود را در سلول‌های انفرادی رژیم بعث پشت سر گذاشت؛ سرلشکر خلبان حسین لشکری که از سوی مقام معظم رهبری مفتخر به مقام سیدالاسرا شد.به گزارش خبرنگار ایمنا، درست چهار روز پیش از حمله نظامی عراق، یعنی بیست‌وهفتم شهریورماه سال ۱۳۵۹، خلبان حسین لشکری برای انه تسلیت...
ما را در سایت تسلیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzool بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 13:11

گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و گفت: تمام اشعارحافظ را خوانده و فهمیده‌ام اما معنای این بیت را نفهمیده‌ام که در غزلی گفته است: تسلیت...
ما را در سایت تسلیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzool بازدید : 44 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1402 ساعت: 18:16

♦️نهم مرداد ۱۲۸۸ یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست ♻️ پس با هم این حادثه تکان دهنده رو مرور میکنیم تا اگاه شویم و نه عبرت ایندگان‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ..در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتادجنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختندبه همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید!▪️تحویل جنازهعده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل د تسلیت...
ما را در سایت تسلیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzool بازدید : 43 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1402 ساعت: 18:16